سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< << 16 17 18 >

85/5/30
8:0 ص

عید مبعث پیامبر اسلام ( که جانم فدایش باد) بر همه شما مبارک باد.

قسمت اول از برخی رفتارهای پیامبر:

امام حسین (ع) درباره پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) می فرماید:
پیامبر (دائم الفکر) بود. همیشه در تفکر بود. هرگز از فکر کردن خسته نمی شد. (متواصل الاحزان) بود. یعنی همواره د رغم شیرین باوقاری فرو رفته بود  ومعلوم می شد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیغمبر است. حال آنکه معمولا بر لبش لبخند جاری بود . اما غم سنگین و ریشه داری در دل با او بود. آیا غم ناشی از درک یک حقیقت بزرگ بود؟ غم مردم بود؟. (و لیست له راحه) هرگز پیامبر را بی غم و بی دغدغه نمی دیدم. همیشه دغدغه چیزی را داشت.
(طویل السکت) بود. پیامبر اهل سکوتهای طولانی بود. (لایتکلم فی غیر حاجه) جز وقتی که لازم و مفید بود سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود. الا وقتی که حرف زدن ضرورت و فایده ای می داشت و باید حقیقتی را آشکار می کرد. یا باید از عدالتی دفاع می کرد. در برابر منکر یا بی عدالتی برمی آشفت و مشکل کسی را حلم می کرد و الا ساکت بود.

سپس می فرماید که او (لین) و اهل مدارا بود . اما تو خالی و جافی نبود. در عین حال ترسناک هم نبود . پیامبر همیشه در بین ما حرمت و ابهت داشت اما هیچ وقت از او نمی ترسیدیم. نعمت هر چند اندک نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ چیز و هیچ کس را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. در مورد حقوق شخص خود اهل گذشت بود اما در مورد حقوق مردم – حق الناس یا حق الله – ایشان فوری برمی آشفت و موضع می گرفت و وقتی غضب میکرد خشمش خشم شخصی و مادی نبود. خشم عقیدتی بود خشم برای مردم بود خشم برای عدالت بود و وقتی خشم میکرد (لم یقم لغضبه شی ء حتی ینتصر له ) تا باطل و ظلم را به زانو در نمی آورد از پا نمی نشست و می ایستاد تا به هر قیمتی حقیقت را بر کرسی بنشاند.

در پناه حق باشید.
منبع: محمد (ص) پیامبری برای همیشه . حسن رحیم پور ازغدی ص 29 و 30


85/5/28
7:16 ع

به نام خدا .  شهادت امام موسی بن جعفر (که جانم فدایش باد ) را تسلیت عرض میکنم.

معمولا تصور اشتباهی از چهره و قامت ائمه،‏ رفتار و منش ائمه در ذهن ما جای گرفته است. وقتی از اهل بیت سخن گفته می شود به جای اینکه ذهن ما به روح پاک و ملکوتی و الهی آنان متوجه شود، به ظاهر آنان گرایش پیدا میکند.

ظاهر اهل بیت ، نوع پوشش آنان، شبیه مردم عادی دوران خودشون بوده. نمی دونم چرا وقتی نام اهل بیت برده می شه. فوری یه انسان نورانی که از شدت نور نمی شه صورتش رو دید،‏ در ذهن ما تداعی میشه. در حالی که اون مرد عرب وارد بیت الله الحرام شد و سراغ پیامبر را گرفت. وقتی گفتند یکی از همان چند نفر است. نتوانست بین آنان،‏پیامبر را تشخیص دهد.

یادم نمی ره در مورد زندگی امام رضا (علیه السلام ) که مطالعه میکردم به این نکته برخوردم که وقتی امام رضا می خواست نماز عید را آغاز کند و از منزل خارج شد ، دست خود را به آسمان بلند می کرد و با صدای بلند تکبیر می گفت. و مردم را به حضور دعوت میکرد. اما در سریال امام رضا ، مردی را نشان داد که به آرامی در حال حرکت است و هیچ نمیگوید؟ (که البته به تصور ذهنی ما از اهل بیت بر میگردد)

ظاهر اهل بیت هم همینطور. مثلا در مورد امام موسی بن جعفر ( که جانم فدایش باد ) آمده که مردی بلند قامت ،‏لاغر اندام و سیه چرده بود. و محاسنی انبوه داشت.

آنچه که اهل بیت را از مردم معمولی جدا میکند،‏ ظاهر آنان و نوع پوشش آنان نیست. بلکه روح متصل به معشوق (خدا) و ارتباط با اوست . امامت آنهاست که از دیگران ممتاز می شوند. و عصمت آنان.

نکته دیگر در مورد زندگی امام هفتم این است که این امام همام در سه نوبت مدت 7 سال زندانی کشید، تنها روایت نادری است که 14 سال را بیان میکند. هر چند اسیر گرفتن و به زندان انداختن امام معصوم، یکساعتش هم ظلم بیشماری است. اما حضرت جمعا مدت 7 سال در زندان به سر برد.

منابع: العبد الصالح، تالیف شیخ محمد فاضل المسعودی، انتشارات زائر؛ تحلیلی از زندگانی امام موسی بن جعفر(ع)، محمدباقر شریف قرشی

در پناه حق باشید


85/5/26
1:14 ص

 

به نام خدا و با سلام

تعداد شش تصویر از حرم حضرت معصومه (س) رو برای دوستان گذاشتم. البته کیفیتش پایینه. دوستان عزیز، هر کدوم از عکسها رو که با کیفیت عالی می خواهند با ذکر شماره اش به من اطلاع بدن تا براشون ایمیل کنم.

1

 2 

 3

 4

 

 5 

 6

در پناه حق باشید.


85/5/24
11:40 ع

کلاغ لکه ننگی بود بر دامن آسمان و وصله ناجور بر لباس هستی و صدای ناهموار و ناموزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدایش نه گلی  می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست.

کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را، کلاغ از کائنات گله داشت.

کلاغ فکر می کرد در دایره قسمت نازیبایی تنها سهم اوست و نظام احسن عبارتی است که هرگز او را شامل نمی شود .

کلاغ غمگینانه گفت: کاش خداوند این لکه سیاه را از هستی می زدود و بالهایش را بست تا دیگر آواز نخواند.

خدا گفت : صدایت ترنمی است که هر گوشی آن را بلد نیست . فرشته ها با صدای تو به وجد می آیند . سیاه کوچکم! بخوان! فرشته ها منتظرند.

 

وکلاغ هیچ نگفت.

خدا گفت: سیاه ، چونان مرکب که زیبایی را از آن می نویسند و تو این چنینی . زیبایی ات را بنویس و اگر تو نباشی، جهان من چیزی کم دارد ، خودت را از آسمانم دریغ نکن .

و کلاغ باز خاموش بود.

خدا گفت : بخوان ، برای من بخوان ، این منم که دوستت دارم ؛ سیاهی ات را  و خواندنت را .

و کلاغ خواند . این بار اما عاشقانه ترین آوازش را .

وقتی این متن رو خوندنم یاد این حدیث قدسی افتادم که میگه: خدا صدای مناجات بنده اش رو خیلی دوست داره. هر چند صدای او اصلا زیبا نباشه!.

ماه رجب و ماه عبادته. دوستان عزیز در مناجات های شبانه خودتون ما رو هم دعا کنید.


85/5/23
12:45 ص

به نام خدا و با سلام.

آیت الله العظمی اراکی که زنده بود،‏ هر هفته جمعه ها ملاقات عمومی داشت. من و دوستان هم قبل از نماز جمعه به این ملاقات می رفتیم. نشستن در محضر عالمی که یک قرن پارسایی رو در کارنامه اش داشت، لذتبخش بود. چهره نورانی و جذابش آدم رو یاد خدا می انداخت. یاد خوبی ها. لحظاتی که در آن مجلس بودیم گویا از عمرمان شمارش نمی شد.

شعری بود که خیلی اوقات زمزمه می کرد و خطاب به مردمی که برای دیدارش اومده بودند می گفت:

آسمان و مه و خورشید و فلک در کارند

                                         تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری؟!

در پناه حق باشید.


85/5/21
5:23 ع

به نام خدا و با سلام

خنداندن دیگران یکی از سفارشات اسلام به مؤمنین است. اما آیا از هر راهی که باشد مطلوب است؟ اسلام خنداندن و شاد ساختن مردم را از هر راهی جایز نمی داند.

چندی است شاهد به جوک کشیدن ارزشهای اسلامی و اهل بیت و همه مقدسات هستیم. حجم زیادی از پیامهای کوتاه تلفن های همراه، آفهای چت، پیامهای کلوب ها ،  مطالب وبلاگها و سایتها را چنین محتوایی تأمین می کند. از اهانت و به تسمخر گرفتن شخصیتهای اسلامی و اختلاف بین قومیت های ایرانی و مذهبی که بگذریم،‏ اهانت و تمسخر خدا، پیامبران الهی ، ائمه اطهار ، قرآن ، مجالس اسلامی و احکام فقهی و اجتماعی قابل تحمل نیست.

این پدیده از چند بعد قابل بررسی است.

اول اینکه دشمنان ارزشها می بینند که توان مقابله رو در رو با ارزشها را ندارند. به همین خاطر از راه تمسخر و خنده وارد می شوند. ( حجم بالا و منظم بودن این جریان نشان دهنده این مطلب است که این حرکت فردی نیست) . ضمن اینکه این روش بسیار جذاب است.

دوم اینکه حساسیت جوانها و مردم در برابر شوخی و جوک کم بوده و عکس العمل جدی نشان نمی دهند. چه اینکه اگر این حملات به صورت جدی انجام می شد،‏ قطعا واکنش جدی مردم را در پی داشت.

سوم اینکه به جوک کشیدن ارزشها تأثیر روانی خود را گذاشته و مانعی برای گرایش جوانان به مسائل دینی می شود. جوان برای شرکت در نماز جمعه، جلسه قرآن ، مراسم اهل بیت و غیره خود را در برابر آن تمسخرها و جوکها احساس کرده  و طبیعتا اثر معکوس می گذارد.

در پایان به عرض می رسانم که به فتوای تمامی علمای شیعه، ساختن ، نقل کردن و انتشار مطالبی که موجب هتک حرمت ارزشها باشد، شرعا حرام است.

نظر شما چیه؟  


85/5/17
10:0 ع

به نام خدا و با سلام

وقتی رهبر انقلاب در 6 تیر 1360 در مسجد ابوذر مورد ترور قرار گرفت و دست و سینه ایشان آسیب دید، حضرت امام خمینی پیامی  ارسال کردند.

آیت الله خامنه ای در واکنش به پیام امام، پیامی صادر کردند که بخشی از آن چنین است:

... هر وقت به یاد این می افتم که این حادثه موجب شده امام عظیم الشأن ما اظهار لطف کنند و در پیامشان اظهار دلسوزی بکنند و ملت بزرگ و قهرمان ما دست به دعا بردارد و دعا کنند، در خودم احساس شرمندگی میکنم. در راه انجام وظیفه اینگونه حوادث، حوادثی نیست که اینهمه لطف و محبت و بزرگواری را چه از سوی امام، چه از سوی امت و همچنین از سوی کارکنان.... این همه اظهار شد.... من بدین وسیله از همین جا عرض سلام و ارادت بی پایان خودم را خدمت امام امت می کنم و به ایشان عرض میکنم که در مقابل حوادث این چنین ما هیچ انتظار نداریم و توقعی نداریم که کمترین رنجشی به خاطر ایشان بنشیند. ما معتقدیم که، سرخم می به سلامت، شکند اگر سبویی،...

 

ما که اون خاطرات رو یادمون نمی یاد ولی نوشته های باقی مانده نشانگر این هست که چقدر آقا، امام رو دوست داشته . این نوع نگارش نشانگر ایمان و عشق عمیق مرید به مرادش می باشد.

 

صحیفه امام، ج 14، ص 503.


85/5/16
11:0 ع

 

«بوی سیب» عنوان شعری از «جعفر سیّد» است که برای «سیدحسن نصرالله» و حزب‌الله  لبنان سروده است.

هوای خاطرم ابری است امروز

همه اندیشه‌ام جبری است امروز

بتاب ای آفتاب گرم لبنان

صدای من ز بی‌صبری است امروز

***

بمان سرسبز و عاشق، سرو و زیتون

به من منگر که حالم چون شود چون

دل من چون شقایق‌های الوند

دلت، از پشت کوهی‌هاست پر خون

***

شنیدم این که لبنانی نجیب است

همیشه در نبردی بس مهیب است

تو را از دور می‌بوییدم ای دوست

که بوی خاطر تو، بوی سیب است

***

ندیدم برتر از سرو تو قدّی

به از دریای قلبت جزر و مدّی

برو آتش به جان دشمن افکن

تحمل را بُوَد اندازه، حدّی

***

برو ای جان که توفان شد وجودت

که عشق‌آموز جانان شد وجودت

بدون نام بودی زیر آتش

خدا می‌خواست؛ تابان شد وجودت


85/5/15
1:0 ص

خلعت اعتکاف

به تن نما، برادرم، خلعت اعتکاف را   *   رسان به کام خویشتن لذت اعتکاف را

سه پنج روز زندگی، به راه و رسم بندگی    *    به پا نما، برادرم، همت اعتکاف را

اگر که مفت میخرند؛ دراین زمانه عمر را    *   بیا بخر برای خود، عزت اعتکاف را

اگر ضعیف گشته ایی بزیر بار زندگی   *     رسان بجان خویشتن، قدرت اعتکاف را

زدود و داد در گذر، به حال خود نما نظر   *   گُزین در این میانه تو خلوت اعتکاف را

تشرف است بی گمان، اجازه ای است درمیان    *   اگر دهند دست من قسمت اعتکاف را


حلقه عشاق

عقده دل وانما ماه رجب می رسد   *  هلهله کن عاکفا ماه طرب می رسد

حلقه عشاق را کعبه دل آمده    *   کعبه عشاق را عاشق رب می رسد

حیدر کرار بین، صاحب شمشمیر دین   *   روح زمان و زمین، شاه عرب می رسد

معتکفا هو بگو، زین همه نیکو بگو   *   حید کرار روز، زاهد شب می رسد

چهره ز غم بر کنید، لب به سخن وا کنید   *  از دل این قبله گه، مردِ ادب می رسد

رو سوی بطحا نما، چشم دلت را گشا    *   منبر و محراب را، مرد خُطَب می رسد
احمد درویش گفتار


85/5/13
11:34 ع

به نام خدا و با سلام

می گه: چرا دیه مرد دو برابر زن هستش؟ مگه جوون زنها ارزش نداره؟؟ می گم: این که ربطی به جوون آدما نداره. اصلا مگه می شه برای جوون آدما قیمت تعیین کرد؟ این حکم اسلام به خاطر ضرر و زیانی هستش که به خانواده وارد می شه. اگر مرد از بین بره، ضرر بیشتری دامن خانواده رو می گیره . به همین خاطر دیه اش دو  برابره . در حقیقت مرد نان آور خانواده ست. می گه : خوب الان دیگه اوضاع عوض شده . زنها هم مثل مردها کار می کنند. و برای خودشون درآمد دارن. می گم : درسته که زنها کار میکنند اما اسلام این وظیفه رو بر دوش مرد گذاشته، تازه از نظر اسلام می تونه زن درآمد خودش رو برای خودش نگه داره. و این هم هستش که وقتی دیه مرد دو برابره در حقیقت این زن و فرزندانش هستند که سود می برند. خودش که وجود نداره که بخواد نفعی ببره. پس معلوم می شه که ربطی به کرامت و ارزش زن و مرد نداره. می گه: خوب این باعث عقده زن می شه. وقتی می بینه براش ارزش قائل نیستند و دیه اش نصف مرده؟ می گم: اگه برای خانمها توضیح بدی که چرا اسلام این جوری حکم کرده ، مطمئنا قانع می شن. و عقده ای هم نمی شن. می گه: اومدیم و دندون یه مرد شکست . این دیگه چرا باید دو برابر زن باشه. این که ربطی به نان آوری مرد نداره؟ می گم: باید به اطلاع برسونم که دیه مرد و زن تا یک سوم برابره. این هم یه نشانه دیگه که دیه ربطی به ارزش گذاری زن و مرد نداره . بلکه فقط به خاطر مسائل اقتصادی هست. می گه : خوب در صورتی که نفقه زن رو مرد تأمین کنه باعث سرخوردگی زن و زورگویی مرد می شه .  می گم: دادن نفقه وظیفه مرد هستش . نمی تونه برای اینکارش منت بگذاره. دوما این نشون می ده که اسلام برای زن یه شخصیت ویژه قائل هست. زن نیازی نیست که برای درآمد و تامین هزینه های زندگی دغدغه داشته باشه. زورگویی بعضی از مردها هم نشون از ضعف شخصیت اونهاست که برای جلوگیری از اون هم اسلام برنامه های خاص خودش رو داره. می گه: خوب بعضی از مردها هستند که وظیفه خودشون رو انجام نمی دن و زنهاشون نان آور خانه می شن؟ می گم: در همه جای دنیا قوانین، کلی وضع می شن . نشون دادن چند نمونه بر خلاف قاعده کلی باعث از دست رفتن اون قانون نمی شه. می گه : خوب تکلیف این خانواده ها چیه؟ تکلیف خانواده هایی که سرپرستشون زن هست چیه؟؟ چرا اون جا که نان آور خانه زن هست دو برابر پرداخت نمی شه. می گم : قانون دیه کلی وضع شده . اما برای مواردی که مثال زدید اسلام مشخص کرده که دولت اسلامی موظف هست که این خانواده ها رو تأمین کنه. اگر زنی که سرپرست خانواده هست از بین رفت، نصف دیه به طور معمول پرداخت می شه و اگر کم بود دولت اسلامی بقیه اون رو تأمین میکنه. این وظیفه دولت اسلامی هست. می گه : یه سوال دیگه می مونه. اگر یه پسر بچه و یک دختر بچه از بین برن در حالی که هیچ کدوم از اونا نان آور خانه نیستند . چرا دیه پسره دو برابره؟ می گم: نگاه اسلام به جنس مرد به عنوان یک نیروی کار هستش. چه بالفعل چه بالقوه این پسر نیروی کار محسوب می شه . به همین خاطر اگر چه قبل از آغاز کار کردنش از بین بره ، دیه اش دو برابره . چون در حقیقت یک نیروی کار از دست رفته.

راستی نظر شما چیه؟

 


مشخصات مدیر وبلاگ
 
مهدی احمدی[122]
 

به نام خدا. طلبه ام. چندین ساله که کارهای پژوهشی انجام می دم. دو کتاب درباره شیخ محمد عبده و شیخ محمدجواد مغنیه و کتاب مأخذشناسی پیشگیری از جرم، چهل حدیث گلهای آفرینش و حدود 30 مقاله نتیجه فعالیتهای پژوهشی ام می باشد.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ