سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 4 >

85/8/24
11:17 ع

به نام خدا و با سلام و با عرض معذرت از اینکه یه مدتی هست کم می یام

سید اشرف الدین گیلانی معروف به نسیم شمال فعالیت های سیاسی و اجتماعی بارزی داشت. و قطعا به همین دلیل بود که با اتهام دیوانگی از صحنه سیاسی کشور دورش کردند.

او در مشروطه نقش مهمی ایفا کرد. حمایت و انتقاد به انحرافاتی که در این مسیر انجام می شد در قالب اشعار زیبا ، برای مخالفان قابل تحمل نبود.

در اشعارش همیشه از فقرا یاد میکرد. اهل سازش با متخلفین نبود. از هیچ کس واهمه ای نداشت. شاید به این خاطر بود که خودش زجرکشیده و فقر دیده بود. او بسیار ساده زندگی میکرد.

نمونه دیگری از اشعارش را در زیر می خوانید که روح خواننده را آزرده می سازد. راستی از این دست افراد در جامعه ما نیستند؟؟

اغنیا مرغ و مسما می خورند
با غذا کنیاک و شامپا می خورند
منزل ما جمله سرما می خورند
                            خانه ما بدتر است از گردنه
                            آخ عجب سرماست امشب ای ننه

می خورد هر شب جناب مستطاب
ماهی و قرقاول و جوجه کباب
ما برای نان جو در انقلاب 
                           وای اگر ممتد شود این دامنه
                           آخ عجب سرماست امشب ای ننه

تخم مرغ و روغن و چوب سفید
با پیاز و نان گر امشب می رسید
می نمودم اشکنه امشب ترید
                          حیف ممکن نیست پول اشکنه
                          آخ عجب سرماست امشب ای ننه

گر رویم اندر سرای اغنیا
از برای لقمه نانی بی ریا
قاپچی گوید که گم شو بی حیا
                        می درد ما را چو شیر ارژنه
                        آخ عجب سرماست امشب ای ننه

شاباجی وقتی رسید از گرد راه
با ذغال و خاکه و حال تباه
یک نگاهی کرد با افغان و آه
                      دید یخ کرده ز سرما مؤمنه 
                      آخ عجب سرماست امشب ای ننه

بدیهی است که این سبک اشعار مربوط به عصر این روحانی بوده و زبان عامیانه و جذاب آن عصر را تعریف می کند.


85/8/15
1:6 ص

به نام خدا و با سلام

تا همین چند سال قبل ارتباط شیعیان با اهل سنت ، خیلی زیاد بود. با هم ازدواج می کردند . روابطشون خیلی زیاد بود. اما چند سالی هست که وضعیت یه کم تغییر کرده. در منطقه سیستان و بلوچستان ؛ کنگان و جنوب کشور؛ شمال کشور و غرب (کردستان) حرکتی شروع شده به نام خروج.

تعدادی از جوانان هر منطقه در قالب یک طرح سه ماهه به سراوان رفته و گاهی به پاکستان. در طول مدت مذکور به تحصیل اشتغال پیدا میکنند. در منطقه سیستان ، اهل سنت به این افراد ملا می گفتند. اگر این دوره به شش ماه می رسید عنوان امیر را استعمال میکردند.

پس از به اجرا درآمدن این طرح،‏ دوری کردن اهل سنت از شیعیان رنگ بیشتری به خود گرفت.

ناگفته نماند که حضور غیر قانونی افغانی ها در آن منطقه در این دوری تاثیر ویژه ای داشت.

تلاش ما در منطقه بر محور نزدیک کردن اهل سنت و شیعیان و تاکید بر مشترکات 80 درصدی شیعیان با اهل سنت بود. 


85/8/11
11:29 ع

به نام خدا و با سلام

خاطرات تبلیغ در زابل (1)

ساعت 9بود که از قم راه افتادیم. خودمون رو برای 25 ساعت مسافرت آماده کردیم. زابل که رسیدیم طلبه ها به مناطق مختلف اعزام شدند. خستگی و کوفتگی راه بیداد می کرد. من و دو نفر از دوستان به «دوست محمد» رفتیم.

«دوست محمد» شهر مرزی ایران و افغانستان هستش . 60 درصد اهل سنت . 40 درصد شیعه. دو نفر از دوستان که با من بودند به شهر رفتند برای اینکه در مدارس فعالیت کنند. و من در روستایی نزدیک شهر به نام «خمّر» مستقر شدم. مدرسه راهنمایی داشت و حدود 100 خانوار شیعه.

اهل سنتی که در آنجا بودند اکثرا از افغانستان بوده و شناسنامه نداشتند. تعدادی هم به اصطلاح زرنگی کرده بودند و شناسنامه جعلی درست کرده بودند.

بعضی ایرانی ها هم که وفات میکردند، ورثه شناسنامه اش رو می فروختند و بیچاره رو بدون ثبت دفن می کردند. بدین ترتیب عده ای از برادران اهل سنت افغانی ایرانی می شدند؟!‏

 


85/7/29
3:0 ع

 امام سجاد(ع) ماه مبارک رمضان را عید اولیاء الله مى‏داند. در صحیفه سجادیه دعایى است ‏به نام دعاى وداع ماه مبارک رمضان که امام علیه السلام ابتدا نعمتهای الهی  را می شمارد سپس این ماه مبارک را به عنوان بهترین بخشش خداوند و ماه منفعت و ماه حسابرسى یاد می کند و با او همچون یاری عزیز سخن دل می گوید و می فرماید:
ما خیلى دوست داشته و داریم، اما هیچ دوستى به عظمت این ماه نبود. یک ماهى که نه هیچ روزى مثل روزهاى او بود و نه هیچ شبى مثل شب‏هاى او.

«ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده و نحن مودعوه‏» این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت و ما الان این ماه را وداع مى‏کنیم.

«وداع من عز فراقه علینا و غمنا»،
چه وداعى؟ وداع تشریفاتى؟ نه، وداع با یک دوست عزیزى که مفارقتش براى ما توانفرساست. آنکه اهل معنا بود خیرش در این ماه بیشتر شد; آنکه گرفتار گناه بود گناهش در این ماه کمتر شد. فرمود: ما کسى را وداع مى‏کنیم که رفتنش براى ما عظیم و سخت است و ما را غمگین کرد; این ماهى بود که شب و روزش رحمت‏بود.

پروردگارا، هجران ماه مبارک را که مصیبت ماست جبران فرما و براى ما در روز عید فطر برکت مقرر نما...

گرفته شده از صحیفه سجّادیّه : دعای 45

ای ماه عزیز چه صفائی داشتیم در لحظه های خوشت چه خوش غرق رحمت بیکرانت شدیم و چه زود ما را ترک می کنی

خدایا همانگونه که در این ماه ما را غرق رحمتت نمودی در ماههای دیگر نیز رحمتت را از ما دریغ مدار.
آمین یا رب العالمین
 


85/7/28
11:24 ع

در انتظار منجی جهان از دست همه مستکبران
روز قدس را گرامی می داریم.



همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند        
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند

اشارات زلالی از طلوع تازه‌ی نرگس           پیاپی می‌وزد از سمت میقاتی که می‌گویند

زمین در جست ‌وجو، هر چند بی‌تابانه می‌چرخد           ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می‌گویند

جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش           کنار خیمه‌ی سبز ملاقاتی که می‌گویند

کنار جمعه‌ی موعود، گل‌های ظهور او           یکایک می‌دمد طبق روایاتی که می‌گویند

کنون از انتهای دشت‌های شرق می‌آید           صدای آخرین بند مناجاتی که می‌گویند

و خاک، این خاک تیره آسمانی می‌شود کم‌کم          در استقبال آن عاشق‌ترین ذاتی که می‌گویند

و فردا بی‌گمان این سمت عالم روی خواهد داد           سرانجام عجیب اتفاقاتی که می‌گویند.

زکریا اخلاقی


85/7/7
5:56 ع

 به نام هستی بخش جهان

معلم پای تخته داد می زد، صورتش از خشم گلگون شد و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان ماند ولی آخر کلاسیها لواشک بین خود تقسیم می کردند، وان یکی در گوشه ای دیگر کتابش را ورق می زد.
برای اینکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان تساوی های جبری را نشان می داد،تساوی را چنین بنوشت، که یک با یک برابر است.
میان جمع شاگردان یکی برخاست. همیشه یک نفر باید به پا خیزد. به آرامی سخن در داد: تساوی اشتباهی فاحش ومحض است!!!.
نگاه بچه ها ناگه به یک سو خیره گشت...   معلّم مات برجا ماند و او با  پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود، آنکه زور داشت بالا بود؟ وانکه دستی فاقد زر داشت پائین بود؟...
وان که صورتی چون مه داشت بالا بود؟ وان سیه چرده که مینالید پائین بود؟؟؟
حال می پرسیم اگر یک فرد انسان واحد یک بود پس چه کس دیوار چینیها را بنا می کرد...
معلّم ناله آسا فریاد زد. بچّه ها در جزوه های خویش بنویسید که یک با یک برابر نیست.                                  خسرو گلی


85/6/21
12:18 ص

به نام خدا و با سلام

شخصی هنگام عبور از شبستان مسجد، چشمش به مردی افتاد که خیلی با عجله نماز می خواند و آرامش نماز را مراعات نمی کرد. ناراحت شد و با کفش خود، محکم بر سر او کوفت و گفت:

- نماز، خصم (دشمن) تو شود! این چه نمازی است که به جای می آوری؟ زود باش نماز خود را با آرامش اعاده کن.

آن مرد با آهستگی نماز را دوباره خواند. آن شخص بعد از تمام شدن نماز گفت:

- حال خودت بگو، این نماز بهتر بود یا نماز اول!؟

مرد گفت:

- نماز اول!

- چرا؟

- چون نماز اول از ترس خدا بود و نماز دوم از ترس کفش شما!


85/6/15
9:56 ص

به بهانه این شعر:

اونجا رفتن روی مین که دنیا رو رها کنین؛ درد بی درمون دنیا دوستی رو دوا کنین ؛ اونجا زیر برف و بارون توی سنگرای سرد ؛ اینجا ویلا و تجمل رو دلا نشونده درد ؛ یکی محزون یکی خندون شیوه ی اونا نبود ؛ این طریق نبوی و سیره ی مولا نبود ...  متن کامل:( http://paybast.parsiblog.com)

می خواستی وارد اتوبان قم - تهران بشی، عکس شهدا زینت بخش قسمت فوقانی دکه های دریافت عوارض بود. هر وقت که از اونجا رد می شدی به یاد شهدا می یفتادی. وارد اتوبان هم که می شدی ، گاهی با این گونه تصاویر برخورد می کردی. یه نموره هم که شده شرمگین می شدی. با خودت می گفتی اینها برای چی رفتن جوون خودشون رو دادند!؟

حالا هم وارد اتوبان قم - تهران می شی، قسمت فوقانی دکه های دریافت عوارض پر شده از تبلیغات. تبلیغات اجناس لوکس؟ تبلیغ پرخوری؟ تبلیغ اشرافی خوری؟ تبلیغ تجمل گرایی ؟ وارد اتوبان می شوی، به جای تک تک تصاویر شهدا ، با تبلیغات رنگارنگ و پرجلوه روبرو می شوی؟!

راستی این جایگزینی به چه دلیلی رخ داد؟   گفتند تصاویر شهدا ، تمرکز رانندگان را به هم می زند!؟ و باعث تشدید تصادفات می گردد!!؟؟ گفتند: تصاویر شهدا مردم را افسرده میکند؟؟!!

راستی حالا تمرکز رانندگان به هم نمی خورد؟؟ حالا نشاط زیادی به مردم عرضه میکنند؟؟ باید کسانی که تمکن مالی ندارند این همه جلوه های رنگارنگ را ببینند وحسرت بخورند؟؟

راستی چیزی جز نفع اقتصادی در نظرشان بود؟؟


85/6/1
9:14 ص

به نام خدا و با سلام

سالیان درازی است که اسکناس و سکه وسیله اصلی تبادل کالا و خرید محسوب می شود. هر کشوری سعی میکند از این ابزار برای معرفی نمادهای برجسته فرهنگی خود استفاده کند. اگر نگاهی به اسکناس های کشورهای دیگر دنیا بندازیم،‏ می بینیم که چگونه برای معرفی رهبران خود و بزرگترین نمادهای فرهنگی کشور خودشون تلاش میکنند.

در تاریخ اسلام نیز ضرب سکّه به نام بزرگان معمول بوده است؛ به عنوان نمونه ضرب سکّه به نام امام رضاعلیه السلام در عصر ولایت عهدی آن حضرت، از رویدادهای قابل توجّه آن عصر است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بهترین نمادهای تبلیغ فرهنگ اسلامی و نفی جلوه های طاغوتی، جایگزین سازی نمادهای برتر دینی بر روی اسکناس ها بود.  چاپ تصویر حرم امام رضاعلیه السلام بر یک روی اسکناس های هزار تومانی و نیز چاپ تصویر حرم حضرت معصومه علیها السلام در یک طرف اسکناس های پانصد تومانی یکی از آن نمونه هاست.

اما پس از گذشت چند سالی از انقلاب به جای آن، تصاویر کوه دماوند در پشت اسکناس هزار تومانی و گل و بلبل بر یک طرف اسکناس پانصد تومانی نقش بسته است و از سویی، شاهد هستیم که تصویر بارگاه امام رضاعلیه السلام از اسکناس هزار تومانی صد برابر تنزل داده شده و بر روی سکّه ده تومانی قرار گرفته و نیز تصویر بارگاه حضرت معصومه علیها السلام از اسکناس پانصد تومانی صد برابر تنزل داده شده و بر روی سکه پنج تومانی منقوش شده است و از طرفی پاییز سال 1383 آخرین مهلت اعتبار اسکناس های هزار تومانی و پانصد تومانی طرح قدیم مطرح شد؛ یعنی در عمل حذف تصاویر حرمین امام رضا و حضرت معصومه علیهما السلام از اسکناس های رایج کشور.

به راستی اگر این حرکت از نگاه فرهنگی آگاهانه و عمدی باشد، چه نام خواهد داشت؟ اگر از دیدگاه اقتصادی هم به مسائل نگاه کنیم، آیا بارگاه امام رضا و حضرت معصومه علیهما السلام از قوی ترین جاذبه های زیارتی و گردشگری کشور نیست؟

برگرفته از نشریه فرهنگ کوثر، شماره 58


85/5/21
5:23 ع

به نام خدا و با سلام

خنداندن دیگران یکی از سفارشات اسلام به مؤمنین است. اما آیا از هر راهی که باشد مطلوب است؟ اسلام خنداندن و شاد ساختن مردم را از هر راهی جایز نمی داند.

چندی است شاهد به جوک کشیدن ارزشهای اسلامی و اهل بیت و همه مقدسات هستیم. حجم زیادی از پیامهای کوتاه تلفن های همراه، آفهای چت، پیامهای کلوب ها ،  مطالب وبلاگها و سایتها را چنین محتوایی تأمین می کند. از اهانت و به تسمخر گرفتن شخصیتهای اسلامی و اختلاف بین قومیت های ایرانی و مذهبی که بگذریم،‏ اهانت و تمسخر خدا، پیامبران الهی ، ائمه اطهار ، قرآن ، مجالس اسلامی و احکام فقهی و اجتماعی قابل تحمل نیست.

این پدیده از چند بعد قابل بررسی است.

اول اینکه دشمنان ارزشها می بینند که توان مقابله رو در رو با ارزشها را ندارند. به همین خاطر از راه تمسخر و خنده وارد می شوند. ( حجم بالا و منظم بودن این جریان نشان دهنده این مطلب است که این حرکت فردی نیست) . ضمن اینکه این روش بسیار جذاب است.

دوم اینکه حساسیت جوانها و مردم در برابر شوخی و جوک کم بوده و عکس العمل جدی نشان نمی دهند. چه اینکه اگر این حملات به صورت جدی انجام می شد،‏ قطعا واکنش جدی مردم را در پی داشت.

سوم اینکه به جوک کشیدن ارزشها تأثیر روانی خود را گذاشته و مانعی برای گرایش جوانان به مسائل دینی می شود. جوان برای شرکت در نماز جمعه، جلسه قرآن ، مراسم اهل بیت و غیره خود را در برابر آن تمسخرها و جوکها احساس کرده  و طبیعتا اثر معکوس می گذارد.

در پایان به عرض می رسانم که به فتوای تمامی علمای شیعه، ساختن ، نقل کردن و انتشار مطالبی که موجب هتک حرمت ارزشها باشد، شرعا حرام است.

نظر شما چیه؟  


مشخصات مدیر وبلاگ
 
مهدی احمدی[122]
 

به نام خدا. طلبه ام. چندین ساله که کارهای پژوهشی انجام می دم. دو کتاب درباره شیخ محمد عبده و شیخ محمدجواد مغنیه و کتاب مأخذشناسی پیشگیری از جرم، چهل حدیث گلهای آفرینش و حدود 30 مقاله نتیجه فعالیتهای پژوهشی ام می باشد.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ