85/5/4
11:41 ع
به نام خدا و با سلام به دوستان
شب میلاد امام باقر (علیه السلام ) مبارک باد . شب اول ماه رجب هم هست. از همه التماس دعا داریم. هر کی می تونه فردا رو روزه بگیره خیلی عالیه. من نگه کردم به وبلاگهای دوستان دیدم در مورد امام باقر (علیه السلام ) خدا رو شکر خوب نوشتن. به همین خاطر پست امشب رو به حضرت معصومه (س) اختصاص دادم. اگه عمری بود فردا یه مطلب از امام باقر می زنم
آقای رمضان ترابی از خدام حرم می گه :
شب جمعه ای حدود ساعت 7 مردی را دیدم که دختری را به دوش گرفته بود و سمت ایوان آینه می آمد. ایوان شلوغ بود ، به مرد نزدیک شدم.
- پدر جان دخترت را بذار زمین خودش وارد شه.
مرد با حالت گریه گفت:
- تو درد ما را نمی دانی . این مریض شده و تمام بدنش فلج شده . خواب دیدم به من گفتند که او را ببر به قم حضرت معصومه شفایش می دهد. حالا اگر جایی را می دانید بگویید این دخترا را بگذارم و زیارت بروم .
به مرد کمک کردم دختر را بردیم پایین پا و پایش را به ضریح بستم . ساعت 8 بود که مرد رفت برای زیارت. ساعت 5/1 شب من و چند نفر دیگر از خدام در رواق نشسته بودیم که جیغ بلندی را شنیدیم . با عجله خودمان را به ضریح رساندیم . دخترک شفا یافته بود از خوشحالی در حال گریه کردن بود و نمی دانست چه کار باید انجام دهد. مردم دور او جمع شدند و دستش را می بوسیدند. به دخترک گفتم :
- چطور شفا گرفتی؟
- خواب بودم دو خانم آمدند یکی قد بلند و دیگر قد کوتاه . خانمی که قد کوتاه بود گفت : خدا شما را شفا داده است بلند شو. تو خوب شده ای . گفتم نمی توانم . اما او اصرار کرد . با حالت گریه گفتم نمی توانم. باز هم اصرار کرد. از جای خود بلند شدم و دیدم که خوب شده ام. آن دو خانم از درب پیش رو بیرون رفتند و ناپدید شدند.
منبع: بوستان معصومه (س) ، ص 135 ، انتشارات زائر.
به نام خدا. طلبه ام. چندین ساله که کارهای پژوهشی انجام می دم. دو کتاب درباره شیخ محمد عبده و شیخ محمدجواد مغنیه و کتاب مأخذشناسی پیشگیری از جرم، چهل حدیث گلهای آفرینش و حدود 30 مقاله نتیجه فعالیتهای پژوهشی ام می باشد.